سعیده فتحی/شهرآرانیوز، پس از بازی تیم ملی بسکتبال با سوریه، از پنجره دوم مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۳، مصطفی هاشمی سرمربی تیم در نشست خبری خواست با رسانهها دلگویهاش را مطرح کند و دغدغه اش را با آنها در میان بگذارد. او در آن شب به نکاتی اشاره کرد که بخشی از آن درست و به حق بود البته نتوانست آنطور که باید منظور خود را برساند.
هاشمی که آن روزها خیلی تحت تاثیر انتخابات قرار داشت و به خوبی میشد دلواپسی و نگرانی را در چهره اش دید از رد صلاحیت رامین احمدی طباطبایی بواسطه پروندههایی که برای او درست شده بود ناراحت بود و میگفت: «چرا ما خانواده بسکتبال تصویر بدی داریم؟ ما چه تصویری از بازیکنان خود ساختهایم؟ چرا رئیس فدراسیونی را که مثل همه اشتباه دارد، تخریب میکنید؟ تصویری از او درست کردهایم که هیچکس به او اهمیت نمیدهد. ما خانواده بسکتبال هستیم حرمت این خانواده را نگه دارید. در خیابان بگوییم بسکتبالیست هستیم خجالت میکشیم، چون دیدها به ما خراب شده است. چرا باید برای ما دیگران تصمیم بگیرند؟ چرا فکر میکنید با کشاندن بسکتبال به نهادهای نظارتی شرایط بهتر میشود؟ ما نیروهای انسانی خود را از دست دادهایم. نباید چیز بدی از خودمان به جای بگذاریم، تو را به خدا به این خانواده بسکتبال رحم کنید. بیرون میگویند خانواده بسکتبال خانواده فاسدی است. روز به روز شرایط بدتر میشود. چیزی از ما نمانده است و آبروی بسکتبال رفته است. این خانواده محترم بود و هست، لطفا تصویرهای بدی از این رشته درست نکنید و آنها را بازتاب ندهید!»
میتوان در جایی حق را به هاشمی داد. آنجا که میگفت پروندهسازی کار درستی نیست، مطمئنا اگر فرد اشتباهی نکرده و برخی دنبال این باشند که برای او به غلط پرونده بسازند و شایعه سازی کنند، مرتکب گناه شده اند. سرک کشیدن به زندگی شخصی آدمها هم کار ناثواب و غلطی است، حریم خصوصی هر کس به خودش مربوط است و بقیه حق بازرسی ندارند، اما زمانیکه فردی مسئولیت مهمی دارد آیا باید از کنار اشتباهات او هم گذشت و اجازه داد هر کاری دوست دارد بکند و برود؟ آیا نباید مباحث مالی فدراسیون مورد بررسی قرار گیرد؟ آیا حتی اگر فردی که مسئولیت دارد در چارچوب محل کارش مشکل اخلاقی داشته، نباید به آن رسیدگی شود؟ هاشمی نگفت چرا عدهای با رفتارها و اعمال شان باعث شدند تا بقیه از بسکتبالیست بودن شان خجالت بکشند؟ چرا آنها کاری کردند که بقیه به خانواده بسکتبال نگاه فاسد داشته باشند؟ چه کردند طی ۴ سال که تا این اندازه آبروی بسکتبال رفته است؟ هاشمی باید جای خبرنگاران، مسببان این اتفاقات را بازخواست میکرد.
اینها را کلی گفتیم و درباره پروندهای که میگویند عدهای برای رئیس پیشین فدراسیون بسکتبال درست کرده اند ما هیچ نمیدانیم و اصلا هم کسی توضیحی درباره چرایی رد صلاحیت شدن او نداده است، پس نمیتوانیم قضاوتی داشته باشیم و امیدواریم روزی درباره این اتفاق شفاف سازی درستی صورت بگیرد.
اما اینجا یک دلنوشته هم برای مصطفی هاشمی که برای ما به دو بخش قبل از تیم ملی و بعد از تیم ملی تقسیم شد، داریم. بیگمان هاشمیِ پیش از تیم ملی با مردی که به تازگی میبینیم متفاوت است. ما آن هاشمی را دوست داشتیم که خودش با برخی خبرنگاران تماس میگرفت و درباره مشکلات فنی بازیها صحبت میکرد، چه درباره تیمهای خودش چه تیمهای دیگران، آن روزها هاشمی نمیگفت: «من به کسانی که بسکتبال بازی نکردند جواب نمیدهم!» آن هاشمی در چشمان خبرنگار نگاه نمیکرد و با خشم نمیگفت: «ساکت!»
آقای هاشمی راحت به شما بگویم ما خبرنگاران و منتقدان، ۴ سال به مهران شاهین طبع در تیم ملی انتقاد کردیم، تندترین انتقادات هم مطرح شد و هنوز هم پای آنها ایستاده ایم، اما او یک بار به یک خبرنگار در نشست خبری با آن لحن نگفت:" ساکت"! حتی نگفت جواب نمیدهم. شاید جواب درست نمیداد، شاید بهانه تراشی میکرد و واقعیت را نمیگفت، اما هیچ گاه اینگونه پاسخ کسی را نداد. خودش نیست خدایش هست که حتی به برخی از ما منتقدان گفت که شما باید باشید، سر تمرینات و بازیها باید بیائید، با وجود تندترین انتقادات هیچ گاه چپ چپ نگاه مان نکرد چه برسد به بی احترامی...
همین قیاس رفتار دو مربی نشان میدهد که شاهین طبع فرد باسیاستی است و شما متاسفانه یا خوشبختانه سیاستمدار نیستید و هرچه در دل و فکرتان هست را در ظاهر هم نشان میدهید و به زبان میآورید که این گاه به ضررتان هم تمام میشود.
اما آقای هاشمی شما باید بدانید که تیم ملی برای ما خط قرمز است، باشگاه نیست کاری به آن نداشته باشیم. هر کسی که وارد تیم ملی میشود چه مهران شاهین طبع، چه مصطفی هاشمی، چه فرزاد کوهیان و چه مهران حاتمی... باید بداند زیر ذره بین است، دوست و دشمن هم ندارد و تعارف هم با کسی نداریم. شما به حتم اگر در تیم ملی نبودید و از هر کاندیدایی حمایت میکردید زیاد اهمیتی برای کسی نداشت، اما وقتی سکان تیم ملی را به عهده گرفتید باید بدانید کوچکترین حرکت شما مورد ارزیابی قرار میگیرد.
و اما اگر خاطرتان باشد وقتی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شدید در تماسی که داشتیم من برای شما آرزوی موفقیت کردم و جملهای به شما گفتم و آنهم این بود که "مراقب «مصطفی هاشمی» ما باشید، لطفاً مصطفی هاشمی را خراب نکنید، وارد بازیهای انتخاباتی نشوید و در حمایت از شخصی مانند طباطبایی این چیزی را که ساختید از بین نبرید... "
نشد که بشود و شما نه تنها وارد بازی انتخابات شدید و تیم ملی را هم تحت تاثیر آن قرار دادید بلکه خود را جزو دارودسته رئیس سابق هم معرفی کردید. آقای هاشمی تیم ملی برای مردم است و شما هم باید برای مردم کار کنید و نباید جزو دارودسته گروهی خاص باشید که اگر بودید وقتی رفتند شما هم باید میرفتید! اگر جزو دارودسته شان بودید چرا نرفتید؟ چون شما به تیم ملی، مردم و کشورتان تعصب دارید نه به گروهی خاص که یک روز هستند و روزی دیگر نیستند.
ختم کلام اینکه آقای هاشمی، شما نه تنها سیاستمدار بلکه بازیگر خوبی هم نیستید و مثل آنهایی که یک روز در نقش منتقد و روز دیگر در نقش حامی ظاهر میشوند و چنان ایفای نقش میکنند که همه انگشت به دهان مانده اند، نمیتوانید خوب تغییر چهره دهید. به آن عده حتی میتوان جایزه اسکار داد چراکه آنقدر خوب بازی میکنند که اگر کسی آنها را نشناسد باورش نمیشود اینها روزی منتقد همین آدمها بودند. شما درست گفتید پرونده سازی به غلط کار درستی نیست و زیبنده جامعه بسکتبال هم نیست، اما کاش به این بازیگران حرفهای هم میگفتید که به به و چه چه کردن الکی هم در شأن این خانواده و خود همانهایی که سالها انتقاد میکردند نیست.
گفتنی زیاد است آقای هاشمی، اما بهتر است حالا که انتخابات و حواشی مربوط به آن هم تمام شد همه این چند ماه را فراموش کنیم و دیگر به دنبال اتحاد و همدلی باشیم. اگر میخواهیم بسکتبال روی آرامش را به خود ببیند، اگر میخواهیم بسکتبال به اصل خود که یک ورزش دانشگاهی بود برگردد، اگر میخواهیم در جامعه سرمان را بالا بگیریم و با افتخار بگوییم ما از خانواده بسکتبال هستیم باید همه دست به دست هم دهیم و کمک کنیم تا این رشته بتواند دوباره بلند شود، نفس بکشد و جان بگیرد وگرنه تا زمانیکه این دو دستگی ها، تفرقه اندازیها و خصومتهای شخصی باشد حال این رشته بهتر که نمیشود هیچ، بدتر هم خواهد شد.